ذهنِ بُرونیِ من

نوشته هایی بدون مخاطب

ذهنِ بُرونیِ من

نوشته هایی بدون مخاطب

منطق چیست؟(5)

يكشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۲:۳۵ ب.ظ

به نام خدا

کاستیِ تعریف سنتی از علم منطق

      تفکر فرآیندی ذهنی است که به­ واسطه­ ی آن نسبت به گزاره­ هایی علم حاصل می­ شود که پیش از آن برایمان مجهول بوده­ اند. استنتاج از معلومات پیشین و حصول معرفت نسبت به گزاره­ های دیگر، در قالبِ صورت­ های مختلفی از استدلال انجام می­ گیرد؛ اما این­گونه نیست که تمامیِ این صُور قابل­ قبول باشند بلکه تنها صورت­ هایی از استدلال­ قابل­ قبول هستند که اصطلاحاً "معتبر" باشند. استدلال­های معتبرْ صدق را از مقدماتِ استدلال به نتیجه­ ی آن انتقال می­ دهند؛ ازاین­ رو آن­ها را "نگه­دارنده­ ی صدق" می­ دانند. درواقع اگر استدلالی معتبر باشد، با فرضِ صدقِ مقدماتِ آن، نتیجه­ ی استدلال ضرورتاً صادق خواهد بود. تعیین این­که چه مواردی از صُور استدلال معتبر هستند، بر عهده­ ی علمِ منطق است. در این علم بررسی می­ شود که از گزاره­ هایی که ما نسبت به آن­ها ادعای معرفت داریم، جدای از این­که دارای چه محتوایی باشند و یا اصلاً صادق باشند یا کاذب، چه نتایجی قابل استنتاج است. بنابراین در هنگام تفکر ناگزیریم از صورت­ های منطقیِ معتبر استفاده کنیم. شاید به همین خاطر است که به­ طور سنتی علم منطق را ابزاری قانونی تعریف کرده­ اند که استفاده و به­ کارگیری آن باعث جلوگیری از وقوع خطا در انجام فرآیند تفکر می­ شود. این تعریف، که درواقع تعریف به غایت و فایده­ ی منطق است، حاوی نکات بسیاری است که هریک به­ طور جداگانه نیازمند توضیح و تدقیق است؛ بااین­ حال، تمرکز نوشته­ ی حاضر بر روی قیدِ "ابزاری" و "آلی­ بودنِ" منطق است.

    

یک علم هنگامی آلی تلقی می­ شود که علّت به­ کارگیریِ آن دستیابی به هدفی باشد که اساساً مربوط به خودِ آن علم نباشد. به­ طور سنتی منطق را علمی آلی در نظر گرفته­ اند که در فلسفه به­ کار می­ رود. فلسفهْ علمی است که روش آن عقلانی است و کاربرد منطق در فلسفه به این خاطر است که نتایجی که از مسایل و مباحث فلسفی به­ دست می­ آیند بر اساس صورت­ های استدلالیِ معتبر حاصل شده باشند. در این مورد هدفْ کشف حقیقت و دستیابی به جملات صادق، و منطقْ ابزار رسیدن به آن است. در مقابل این دسته از علوم، علوم اَصالی قرار دارند که غایت و پاسخ مسائلِ آن­ ها بالذات برای ما مطلوب هستند. از جمله­ ی ویژگی­ های علوم آلی یکی این است که این علوم همواره متأخر از علومِ اَصالی یافت می­ شوند و تدوین می­ گردند. در مورد علمِ منطق این ویژگی به این معناست که ابتدا فلسفه، که علمی اَصالی است، وجود داشته است، سپس به­ واسطه­ ی اهدافی که در فلسفه متصوِّر است و به منظور دستیابی به آن­ها، علمی به نامِ «منطق» تدوین شده است که اهدافِ مزبور با استفاده از آن تحقق یابند. چنان­که می­ دانیم ارسطو مدوِّن علم منطق است و مراجعه به تاریخ فلسفه نشان می­ دهد که به­ واقع علم منطق پس از فلسفه ایجاد شده است زیرا هدف ارسطو از تدوین منطق دوری از خطا و مغالطه در تفلسف بوده است. شایان توجه است که تحقیقات نشان داده­ اند که اندیشمندانِ پیش از ارسطو نیز، چه در مشرق­ زمین و چه در مغرب­ زمین، به وجود قواعد و قوانین منطقی آگاه بوده­ اند اما بر اساس این تحقیقات تا پیش از ارسطو علمی مستقل و مدوَّن با نام منطق وجود نداشته است. با این­ حال، باید توجه داشت که نباید علومی را که اساساً به منظور کاربرد در دیگر علوم تدوین شده­ اند، با علومی که دارای اهدافِ مشخصی برای خود هستند ولی در دیگر علوم نیز به­ کار می­ روند یکسان دانست. برای مثال، علم ریاضیات دارای موضوعات و مسائلی است که به­ خودیِ خود مطلوبند، ولی در علومی مانند فیزیک یا شیمی نیز به­ کار می­ رود؛ بنابراین صِرف کاربرد در علوم دیگر، به معنای آلی بودنِ آن علم نیست. حال پرسش اساسی این است: آیا علم منطق صرفاً علمی آلی است که بدون درنظر داشتن علمی دیگر که آن را به­ کار گیرد خالی از فایده است؟ و یا این­که اگرچه علم منطق دارای کاربردهای بسیاری در علومی چون فلسفه است، به­ خودیِ خود و بدونِ در نظر داشتن کاربردِ آلی آن نیز علمی مستقل و اَصالی محسوب می­ شود؟

به­ منظور پاسخ به این پرسش، لازم است ابتدا به تاریخ منطق و چگونگی توسعه آن در غرب و شرق مراجعه کرده، و به خصوص به وجوه اختلاف میان منطق سنتی و منطق در عصر حاضر توجه کنیم. چنان­که می­ دانیم منطق سنتی، یا منطق قدیم، با تمام تفاوت­ ها و پیشرفت­ هایی که خصوصاً در میان منطق­ دانان مسلمان داشته است، در واقع به کارهای ارسطو باز می­ گردد. توجه به ابواب مختلف منطق قدیم نشان می­ دهد که حداقل بخش­ هایی از منطق قدیم را می­ توان به معنای دقیقِ کلمه آلی دانست. برای مثال بحث الفاظ، و یا تعریف، به­ گونه­ای است که اساساً هدف از طرحِ آن جلوگیری از ایجاد ابهامات و مشکلات مختلفی است که در مباحث مختلف فلسفی رخ می­ دهد. بااین­ حال، با توجه به پیشرفت­ های علم منطق در دو قرن اخیر و، به­ طور خاص، تدوینِ سیستم­ های مختلف منطقی و شکل­ گیری شاخه­ های مختلف منطق ریاضی از زمان فرگه تا دوران معاصر، این ادعا موجه به­ نظر می­رسد که حداقل برخی از بخش­ های علم منطق به خودیِ خود، و به عنوان علمی اصالی، دارای اهمیت است. شایان توجه است که نظر به دیدگاه­ های برخی از منطق­دانان مسلمان، به­ خصوص فارابی و ابن­ سینا، تا اندازه­ ای با اصالی دانستن علم منطق هماهنگ است؛ هرچند نظر غالب در میان منطق­دانان سنتی آلی دانستن آن بوده است.

یکی از اهداف ارائه­ ی سیستم­ های جدید منطقی، حذفِ ابهامی بود که خواه­ نا­خواه به­ واسطه­ ی کاربرد زبانِ طبیعی در استدلال­ها ایجاد می­ شد. برای این منظور منطق­دانان زبانی صوری تدوین کردند که استدلال­ های منطقی تنها به­ وسیله­ ی واژگان و جملاتِ آن زبان بیان شود. در نتیجه­ ی همین تدقیقِ در بیان و استفاده از زبانی صوری، بخش­هایی از علم منطق سنتی مانند مبحث «الفاظ»، «تعریف» و «صناعات خمس» از آن جدا شد و تحت مباحثی فلسفی مطرح گردید. برای مثال، مبحث «صناعاتِ خمس» در منطق قدیم، که شامل مباحث برهان، مغالطه، جدل، خطابه و شعر می­ شود، درواقع تقسیم­ بندی انواع استدلال بر اساس محتوای گزاره­ هایی بود که استدلال در موردشان انجام می­ شود. چنین مباحثی اساساً در منطق جدید طرح نشده و مطالب مربوط به آن در بخش­ هایی از فلسفه مانند مباحثِ «شناخت­ شناسی» مورد توجه قرار می­ گیرند. همچنین از حدود دهه­ ی هفتاد میلادی مباحثی تحت عنوان «تفکر انتقادی» طرح شد که گاهی با نامِ «منطقِ غیرِصوری» مورد اشاره قرار می­ گیرد و شامل برخی از مطالبی است که در مبحث صناعات خمس از منطق قدیم قرار داشت. بااین­ حال، مباحث مربوط به تفکر انتقادی اگرچه این مباحث دارای کاربردهای قابل توجهی در رشته­ هایی چون زبان­ شناسی و یا هوشِ­ مصنوعی است، چندان مورد توجه فلاسفه نبوده و بیشتر از جنبه­ ی کاربردی و آموزشی به آن نگاه می­ شود.

منطق جدید یا منطق ریاضی علمی است که هدف از آن کشف و بررسی صورت­ های استنتاجی معتبر است و از این­ رو آن را علمِ استدلال، و نیز گاهی مدل­ سازی ریاضی برای تفکر، دانسته­ اند. این منطق درواقع شاخه­ای از ریاضیات بوده و شامل ابواب نظریه­ ی مجموعه­ ها، نظریه مدل، نظریه برهان و نظریه بازگشت می­ شود. باب «حجت» یا مباحث استدلال در منطق قدیم را می­ توان متناظر با نظریه برهان و پاره­ ای از مباحث نظریه مدل دانست. درواقع اگر منطق را به لحاظ موضوع مورد توجه قرار دهیم، منطق جدید و منطق قدیم تنها در پاره­ای از موارد و موضوعات دارای اشتراک هستند؛ به این معنی که مباحثی در منطق قدیم هست که در منطق جدید مورد توجه نیست و مباحثی نیز در منطق جدید هست که در منطق قدیم به آن­ها پرداخته نشده است. با این توضیح، ادعای نگارنده این است که اگرچه بخش­ هایی از منطق قدیم صرفاً به­ واسطه کاربردشان در فلسفه مورد توجه بوده­ اند، منطق را نمی­ توان علمی آلی دانست. درست است که صورت­ هایی از استدلال که در سیستم­ های مختلف منطقی، چه منطق قدیم و چه منطق جدید، معتبر دانسته می­ شوند در علوم دیگر، و از جمله فلسفه، به­ کار می­روند ولی هدف از بررسی و توسعه­ ی این سیستم­ها صرفِ کاربردشان در مباحث فلسفی و یا علوم دیگر نیست. از طرف دیگر، جدای از این­که چه دیدگاهی را در مورد ماهیت قوانینِ منطقی بپذیریم، از آن­جا که قوانین منطقی توصیفِ نحوه­ ی کارکردهای ذهن انسان در هنگام استدلال است، منطق علمی است که به­ طور ضمنی نحوه­ ی فعالیت ذهن انسان را بررسی می­ کند. با توجه به این مسئله که تمامیِ علوم درواقع محصول فعالیت­ های ذهن انسان هستند، مشخص می­ شود که علم منطق علی­ الاصول با تمامی علوم و از جمله فلسفه در ارتباط است و قواعد آن مورد استفاده­ ی تمامیِ علوم خواهد بود. ولی از این امر نتیجه نمی­ شود که منطق علمی آلی، و فایده­ ی آن صرفاً احتراز از خطا در تفکر است. شاید تاکید برخی از منطق­دانان مسلمان که منطق را علمی مستقل دانسته، و جای­گاه آن را مقدم بر همه­ ی علوم می­ دانند، گویای همین نکته باشد. برای مثال فارابی در کتاب «الالفاظ المستعمله فی المنطق» پس از آن­که احتجاج می­ کند که علم منطق بخشی از فلسفه نیست، در مورد علم منطق می­گوید: "جایگاه این علم نسبت به دیگر علوم چنان است که بر همه­ ی آن­ ها، و از جمله فلسفه، پیشی دارد. علم منطق بالجمله مقدم است بر تمامیِ علومی که شأنیّت فراگیری به­ وسیله­ ی زبان را دارند". واضح است که همه­ ی انسان­ها، چه دانشمندان علوم مختلف و از جمله فلاسفه و چه مردم عادی، به فراگیری منطق نیاز دارند تا در حوزه­ ی فعالیت خود کمتر دچار انواع اشتباهات و مغالطات در تفکر شوند؛ ولی از این مسئله نتیجه نمی­ شود که منطق علی­ الاصول به منظور کاربرد در دیگر علوم، و به منزله­ ی علمی آلی مطرح است. پیشرفت­ های علم منطق در عصر حاضر علی­ الاصول قابلیت کاربرد در زمینه­ های مختلفی از جمله فلسفه، علوم کامپیوتر و هوش مصنوعی، زبان­ شناسی، علوم اجتماعی و غیره را دارد، ولی این کاربردها تاثیری در تعریف منطق ندارند. توجه به رویکرد منطق­دانان و فیلسوفان دوران اخیر نسبت علم منطق، و مشاهده­ ی پیشرفت چشم­گیر در شاخه­ های مختلف­ آن، ما را ناگزیر به قبول منطق به عنوان علمی اَصالی می­ کند که نه­ تنها در تمامیِ علوم، بلکه در تمامیِ ساحت­ های زندگیِ زبان­ مند انسان می­ تواند به­ کار رود.

(چاپ شده در روزنامه اصفهان زیبا؛ مورخ 16/12/94)

ویرایش شده در 9/10/95

۹۴/۱۲/۱۶
حمید علایی نژاد

نظرات (۱)

بسیار زیبا و روان می نویسید؛ اگر فرصتی شد، تمام پست ها را حتماً می خوانم.
پاسخ:
متشکرم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی