ذهنِ بُرونیِ من

نوشته هایی بدون مخاطب

ذهنِ بُرونیِ من

نوشته هایی بدون مخاطب

منطق چیست؟ (1)

يكشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۵۴ ق.ظ

به نام خدا

منطق چیست؟

ذهن انسان به­ واسطه­ ی ویژگیِ خدادادی­ اش همواره در پیِ کشف مجهولات است. بسته به این­که چه جنبه­ ای از جهانِ هستی را مورد نظر قرار دهیم، این مجهولات و پرسش­ هایی که بر اساس آن­ها مطرح می­ شوند متفاوت خواهند بود. برای مثال دانشمندان علم فیزیک، بر اساس نتایج حاصل از آزمایش­ های خود، سعی در تبیین رفتار ماده و تشخیص قوانین حاکم بر جهانِ فیزیکی دارند؛ محققین علم زیست­ شناسی بر اساس مشاهده و بررسی ویژگی­های موجودات زنده درصدد تبیین مناسبی برای وجود حیات بر روی کره زمین هستند؛ و متکلمین با استناد به نصوص دینی سعی دارند تبیینی عقلانی و سازگار از دین ارائه کنند. به طور کلی می­ توان گفت متخصصین هر رشته­ ای از علوم بر اساس یافته­ های خود درصدد پاسخ­گویی به پرسش­ هایی هستند که در آن رشته مطرح است. در زندگی روزمره نیز همواره با اموری مواجه هستیم که تحقق و یا درستیِ آن­ها بر ما نامعلوم است.

برای مثال در نظر بگیرید کسی ادعا کند که رودخانه زاینده ­رود تا دو هفته دیگر پرآب می­ شود. درواقع تحقق محتوای این ادعا برای ما نامعلوم است و باید بر اساس شواهد موجود و بررسی دلایلِ منابعی که چنین ادعایی را مطرح کرده ­اند در مورد صدق و یا کذب این ادعا قضاوت کنیم. نتیجه­ ی حاصل از این بررسی، مبنای تصمیم­ گیری­ های بعدیِ ما در رابطه با امور مرتبط با این ادعاست. اگر مخاطب این ادعا یک کشاورز باشد، برایش بسیار مهم خواهد بود که صحت یا سقم آن را بداند، زیرا مبنای تصمیم­ گیریِ او در مورد زمان انجام کِشت خواهد بود که طبیعتاً سایر جوانب زندگی او را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد. می­ توان این­ چنین نتیجه گرفت که بسته به زمینه ­ای که در زندگی خود در آن فعالیت داریم، با مسائلی مواجه هستیم که معرفت نسبت به صدق یا کذبِ پاسخ­ های ممکنِ آن­ها برای ما بسیار حائز اهمیت است.

این معرفت، که متعلَّق آن گزاره­ های مختلف هستند، بر اساس تفکر حاصل می­ شود. تفکر فرآیندی ذهنی است که طی آن با استفاده از یافته­ ها و شواهد موجود، که مقدمات تفکر را تشکیل می­ دهند، به کشف مجهولات پرداخته می­ شود. این فرآیند به عنوان وجه امتیاز انسان از سایر حیوانات دانسته شده است به طوری که انسان را اصطلاحا "حیوان ناطق" نامیده ­اند. منظور از واژه­ ی "ناطق" در این تعریف همان توانایی انسان به تفکر است. تفکر در تمامی جنبه­ های زندگی روزمره جریان دارد و قبیح­ بودن صفت "بی ­فکری" نزد عموم را می­ توان به عنوان تاییدی بر ارزش و اهمیت تفکر برای انسان در نظر گرفت. باید توجه داشت که صرفِ تفکر دارای ارزش نبوده و برای حصول معرفت کافی نیست. همواره امکان دارد در هنگام تفکر دچار خطا شویم. گاهی نیز خیال­ پردازی و رؤیاسازی خود را به اشتباه تفکر می ­پنداریم درحالی­ که این قبیل فعالیت­ های ذهنی به معنیِ مورد بحثِ ما معرفت­ زا نیستند. بنابراین باید شرایطی را برای تفکر در نظر بگیریم که آن را از سایر فعالیت­ های ذهن متمایز کند و حتی­ الامکان احتمال وقوع خطا در آن را کاهش دهد.

وجه تمایز تفکر از سایر فعالیت­ های ذهنی این است که همواره به­ وسیله، و درباره­ ی گزاره­ ها انجام می­ شود. منظور از گزاره، معنای جملات خبری است. بنابراین نتیجه­ ی انجام فرایند تفکر قضاوت در مورد صدق و کذب یک جمله­ ی خبری است. این جمله یا از پیش در مجموعه مقدماتِ ما وجود داشته است و یا جمله­ ی جدیدی است که از مقدمات ما حاصل شده است. تفکر به معنیِ اخیر همواره بر اساس استدلال انجام می­ شود. استدلال صورت­بندیِ مشخصی از مقدمات است به­ گونه­ ای که به گزاره­ ی دیگری ختم شود با این شرط که فرضِ صدق مقدمات، صدقِ این گزاره­ ی جدید را ضروری کند. این گزاره­ ی جدید همان نتیجه­ ی استدلال است. درواقع استدلال صدق را از مقدمات به نتیجه انتقال می­ دهد. برای مثال یک کشاورز را در نظر بگیرید که شنیده است سدِّ زاینده ­رود پرآب است و دریچه­ های آن باز شده­ اند. او بر اساس تجربه­ های خود نتیجه می­ گیرد که بعد از دو روز آب به زمینش می­ رسد. این نتیجه مبتنی بر یک استدلال است که می­ توان آن­ را به شکل دقیق­ تری بازنویسی کرد: 1-دریچه­ های سدِّ زاینده­ رود باز شده­ اند، 2-هرگاه دریچه­ های سدِّ زاینده­ رود باز شوند، بعد از دو روز آب رودخانه به زمین کشاورزی من می­ رسد، پس: 3- بعد از دو روز آب رودخانه به زمین کشاورزی من می­ رسد. در استدلال اخیر مقدمات همان گزاره­ های (1) و (2) هستند و نتیجه در گزاره­ ی شماره (3) بیان شده است. ممکن نیست مقدمات صادق باشند ولی نتیجه کاذب باشد.

در هر استدلال می­ توان دو جزء را از یکدیگر تفکیک نمود. یکی اصطلاحاً "ماده"ی استدلال است که شامل مقدمات می­ شود و دیگری "صورت" استدلال است که مواد استدلال در آن قالب بیان می­ شوند. صورت استدلال فرای این­که از چه موادی تشکیل شود، شکل ثابتی دارد. صورت استدلال اخیر را می­ توان در این قالب این شکل کلّیِ بیان کرد: "اگر p برقرار باشد و داشته باشیم اگر p آنگاه q، آنگاه q برقرار است". در این بیان به حروف انگلیسیِ p و q اصطلاحاً "گزاره­ نما" گفته می­ شود و به این معنی است که به جای آن هر گزاره­ ای را می­ توان قرار داد. اگر استدلالی بر اساس شکلی قابل­ قبول ارائه شود معتبر خواهد بود ولی درستیِ نتیجه­ ی آن مستلزم صدق مقدمات است. بنابراین اگر استدلالی دارای مقدماتی کاذب باشد، حتی اگر معتبر باشد، درست نیست.

منطق علمی است که در آن صورت­ های معتبر استدلال مورد بررسی قرار می­ گیرد. اگر از صورت­ های معتبر استدلال استفاده کنیم، بر اساس مقدماتی قابل قبول، می­ توانیم به نتایجی صادق دست یابیم. در این حالت استدلال را اصطلاحاً "منتِج" می­ نامند. در یک دسته­ بندی کلّی منطق را به منطق­ جدید و منطق­ قدیم تقسیم­ بندی کرده­ اند. منطق قدیم را که ریشه در کارهای ارسطو دارد و بیش از همه در میان فلاسفه اسلامی مورد توجه بوده است، این­ گونه تعریف کرده­ اند: منطق علمی آلی و از جنس قانون است که یادگیری و به­ کارگیریِ آن، ذهن را از وقوع خطا در تفکر مصون می­ دارد. در منطق قدیم نه­ تنها از صورت­های معتبر استدلال، بلکه در مورد مواد و مقدمات آن­ ها نیز بحث می­ شود. برخلاف منطق قدیم، در منطق جدید، که ریشه در کارهای فرگه دارد، تنها در مورد صورت­ های معتبر استدلال بحث می­ شود و بررسی صدق مقدمات به فلسفه و مباحثی تحت عنوان "تفکر انتقادی" واگذار شده است. موضوع مورد بحث در نوشته­ ی حاضر تنها به صورت­های معتبر استدلال مربوط می­ شود. بنابراین هرجا از منطق یاد می­ شود اعم از منطق قدیم و جدید است.

تا اینجا منظور از یک استدلال معتبر مشخص شد. همچنین بیان شد که بررسی صورت­ های معتبر استدلال در علم منطق انجام می­ شود. موضوع نوشته­ ی حاضر بیان صورت­های معتبر استدلال و قوانین منطقیِ حاکم بر آن­ ها نیست. پرسش اصلی نوشته­ ی حاضر در مورد ماهیت و چیستیِ صورت­ های معتبر استدلال است. هدف، بررسی پاسخ­ هایی است که در جواب این سوال مطرح شده است که "چرا صورت­ های منطقی معتبر منتِج هستند؟" و یا این­که "ماهیتِ این قوانین صرفاً اعتباری ذهنی و روان­شناسانه دارد، و یا قوانینی است که در عالم و جهان خارج از ما برقرار است؟". در این پرسش خودِ علم منطق مورد سوال قرار گرفته است؛ در نتیجه موضوع این نوشته نه منطقی، بلکه فلسفی است. ادامه دارد...

(چاپ شده در روزنامه اصفهان زیبا مورخ 3/8/94)

۹۴/۰۸/۰۳
حمید علایی نژاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی